در اکثر زبانها اسم این گیاه به ظاهر ابریشمی، به گلهایش مربوط میشود؛ مثلاً در زبان انگلیسی به آن میگویند:
«silky tree».
اما از آنجا که ایرانیهای ریزبین از اول، مصداق عینی «تو مو میبینی و من پیچش مو» بودند، دریافتند که نزدیک غروب، با تاریک شدن هوا، برگهای شانهای گیاه به طرف رگبرگ خم میشوند، روی هم میافتند و شکل بسته و خوابیدهای به خود میگیرند. به همین دلیل اسمش را گذاشتند. «شب خُسب». خسبیدن که میدانید یعنی چه؟ در زبان ژاپنی هم معنی اسم این درخت همین است.
دانشمندان سالهای سال دنبال جواب این سؤال بودند که چرا گل ابریشم با تاریک شدن هوا و همچنین در هوای بارانی و خیلی مرطوب، برگهایش را جمع میکند و به اصطلاح، میخوابد؟
بالاخره آنها فهمیدند خداوند یک جور «ساعت بیولوژیک» برای این گیاه آفریده است که به طور اتوماتیک میتواند زمان را اندازهگیری کند و تشخیص بدهد که چند ساعت از شبانهروز برگهای گیاه باید باز یا بسته باشد. البته این که میگویم ساعت، به هیچوجه منظورم یک جسم خارجی عقربهدار نیست! بلکه بیشتر یک نرمافزار یا برنامه زمانسنج زیستی است. انسانها، جانوران و بعضی از گیاهان دیگر هم به طور خدادادی در طول چرخه شبانهروز، هر یک به نوعی از ساعتهای زیستی خود استفاده میکنند؛ مثلاً انسان به طور طبیعی با تاریک شدن هوا نیاز به خوابیدن را در خود احساس میکند.
در مورد شبخسب هم تقریباً همین طور است، ولی نه دقیقاً! چون در آزمایشهای مختلف، درخت را چندین روز در تاریکی مطلق و روشنایی مطلق نگه داشتند و باز هم شاهد باز و بسته شدن برگهای آن بودند. گرچه در این شرایط نظم باز و بسته شدن برگها به هم خورد و این اتفاق در فواصل طولانیتری افتاد. به همین خاطر بود که دانشمندان فهمیدند عواملی مثل نور، املاح معدنی مثل کلر و پتاسیم، و میزان رطوبت هوا حکم باتریهای این ساعت زیستی را دارند که در تنظیم و دقت هر چه بیشتر آن نقش مهمی بازی میکنند.
به طور کلی با قطع تابش نور، روزنههای گیاه بسته میشوند و املاح معدنی و به دنبال آن، آب به سمت برگچههای زیرین حرکت میکنند، برگچه زیرین متورم و آبدار وبرگچه بالایی خمیده و خالی از آب میشود؛ همان حالت ریلکس و افتاده موقع خوابیدن!